ミ★ミبــــــازی روزگــــارミ★ミ | ||
|
انـسانـها:همیشه بـت می سازند !
تمام غصه ها
عشق یعنی چه؟! عشق یعنی نان به دست کودکی دادن و او از شدت شرمش بگوید،آقا من گدا نیستم! ولی آن چهره اش ؛هویدا می کند آن احتیاجش را عشق یعنی گریه کردن از برای کودکی که در سرمای نامرد زمانه «ها»خود را در میان آن دو دستش لحظه ای گرمی به آن تن می دهد تا در این سرما بماند شاید... عابری از روی دلسوزی خریدی را کند تا که امشب سیر سر به بالینش نهد. عشق یعنی تن فروشی!!! فروش عزت آن مادری که می داند کودکی چشم به در برای لقمه ای نانی درون خانه اش دارد. عشق یعنی...خدا را درون چهره ی آن کودک معصوم دیدن نمی داند خدایی چیست؟ نمی داند خدایش کیست؟ و هر کس تکه ای نانی به دستش داد او را خدا نـــامد خدایش میشود نــاجی کاش میشد هر کسی اینجا... خــــدا بــــاشد.
کسی را دوست بـدار که "دوستت دارد", حتی اگـر غـلام درگاهت باشد و دست بکش از دوست داشتن کسی که "دوستت نـدارد", حــتـی اگـــر سلطان قــلبـــت بـــــاشـد... فراموش نکن که "زمــان" آدم وفادار رو مشخص می کنه نــه "زبـــان".... دریـــا بــرای مــرغــابی تفریــحی بیـش نیست، امـــا بـــرای مـــاهی زنــدگـیــست... بــــــرای کـــسی کـــــــــه دوستـت دارد "زنـــدگی" بـــاش نــه "تــفـریــح" [ جمعه 1 اسفند 1393برچسب:کسی را دوست بـدار که , ] [ 1:10 ] [ DUYĞU ]
طلا بــــــاش تــــــا اگـــه روزگـــار آبـت کــــــرد....
اینجا گــیـر افـتادم تـــوی واژه های وارونـه : جــایی که «گــنــج » «جــنـــگ » میشود «درمـــان » «نــــامـــرد »و «قـهـقـهـه»« هــق هــق» ! امـا «دزد »همان« دزد »و «درد »همان «درد» و «گـرگ »هـمـان «گــرگ »! آری جــایی کـه مـن زندگی میکنم جـای واژه های وارونـس جایی که «مـــن » «نـــم »زده است «یــار» « رای »عوض کرده است «راه» گویی« هـار» شده است و «روز »بـــــــه «زور» میگذرد « آشنـــا »را جـــز در « انــشا » نمی بینی و چــه « سـرد» است این « درس » زنـــدگی اینجاست کـه« مــرگ »بــرایـم « گــرم »میشود چـــــرا کـــــه درد هـمـان درد است ... [ جمعه 17 بهمن 1393برچسب:واژه هــــــــــای وارونـه , ] [ 23:44 ] [ DUYĞU ]
“بـــــــانـــــــو”
گــــیرم کِــ با رنگ و لعاب صورتت را زیبا نمودی !
بـــــا سیرتت چِـــ مــی کـنی ؟
بـــا حقیقت عــریــان چـِــ مـی کنـی ؟
تـــا بِـــ کی حــاشــا کـنـی !!؟؟
چِــ بــوده ای چِـــ شـده ای و چِــ خــواهـی شـد ... [ سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:حقیقت عریان, ] [ 15:17 ] [ DUYĞU ]
عڪـωـهاے قشنگ בلیل بر زیبایے تو نیـωـت …
[ چهار شنبه 14 آبان 1393برچسب:درونت را زیبا کن !, ] [ 13:41 ] [ DUYĞU ]
وقـتـی شیری طعمه اش را ،با آمـدن لاشخورها رهـا میکند
نـشـان تــرس نیـســت!!!
بــلــکه بــاورش اینــسـت کــه ...
طـعـمـه اش دیــگـر ارزش خــوردن نـدارد.
__ بخاطر چیزهای بی ارزش نجنگیم،همون بهتر که طعمه ی لاشخورها شوند.
[ سه شنبه 21 مرداد 1393برچسب:طعمه ی شیر ,من برای خیلی چیزها نمیجنگم, ] [ 2:28 ] [ DUYĞU ]
هـــمه ی آدمـــــهآ بــــــرآبــــرنـــــد...
امــــــــآ ثــــروتمنــــدآن محــــــترمند!!!
رآســـتـــی تــو نمـــیدونـــی چــــــــرآ؟؟؟
گــرگ خــوش آشــام را در گَـله مهمانی مَــبَر
تـــا نــگــردد بَــره ات قـــربــــان نـــام دوســتــی
مــار سـرمــا خــورده را در آسـتیــنت جــا مَــده
آن ســتم گــســتر کــجــا دانـد مـــقام دوســتی
[ یک شنبه 12 مرداد 1393برچسب:جمله کوتاه, ] [ 1:8 ] [ DUYĞU ]
خــــــدآیــــــآ ...
آخرش نفهمیدم،اینجایی که هستم،تقدیر منه یا تقصیر من؟
بـه چشمانت یاد بـده؛ هـر کسی ارزش دیــدن نـدارد...
یــاد بـده چشم بـه راه بودن، عادت نکند...
یاد بده که؛ انتظار بدترین درده ...
یــاد بــده کـه؛ بــرای هــرکـــسی بیــخواب نشود ...
به زبانت یاد بده که ؛هر اسمی ارزش جاری شدن ندارد...
یـاد بـده، به هـر کسی نگوید " دوستت دارم"...
به پاهایت یاد بده؛ هر راهی ارزش رفتن ندارد ...
به دستانت یاد بده که ؛هر دستی ارزش لمس کردن را ندارد...
به قلبت بیاموز، همیشه عاشق باشد، اما، نه عاشق هر کسی ...
[ شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:یــــــــــــاد بده!!!, ] [ 20:21 ] [ DUYĞU ]
گاهی باید نبخشید کسی را که بارها او را بخشیدی و نفهمید
تا این بار در آرزوی بخشش تو باشد ....
گاهی نباید صبر کرد ...
باید رها کرد و رفت تا بدانند که اگر ماندی رفتن را بلد بوده ای ...
گاهی بر سر کارهایی که برای دیگران انجام می دهی
باید منت گذاشت...
تا آنرا کم اهمیت ندانند...
گاهی باید بد بود برای کسی که فرقِ خوب بودنت را نمی داند...
و گـــاهی باید ...
به آدمها از دست دادن را متذکرشد
که آدمها همیشه نمی مانند...
یک جا در را باز می کنند و برای همیشه می روند...
خدا تنها روزنه ی امیدیست که هیچگاه بسته نمی شود
تنها کسی ست که با دهان بسته هم میتوان صدایش کرد
با پای شکسته هم میتوان سراغش رفت
تنها خریداریست که اجناس شکسته را برمیدارد
و بیشتر میخرد
او تنها کسی ست که،وقتی همه رفتند،می ماند
وقتی همه پشت کردند،آغوش میگشاید
وقتی همه تنهایت گذاشتند،محرمت می شود
زندگیتان سرشار از یاد خدا باد
[ چهار شنبه 11 تير 1393برچسب:روزنه ی امید(خدا), ] [ 14:55 ] [ DUYĞU ]
داغ اشتباهاتم را،نه روی دلم،روی دستم خواهم گذاشت
تا یادم نرود، چه کسانی در سختی کنارم بودند
چه کسانی در سختی تنهام گذاشتند
تا هراس درد مانع تکرارشان شود
عشق بــا هم صـعود کردن نیست!
عشق در وقت سـقـوط بـا هم بودن است ...
تیک تیک ساعت،در این روزهای بلند بهاری
به رخ میکشد"تنهایی" و سوختن زمان را
و من هنوز امیدوار و منتظر
که شاید...
پاشنه ی خوشبختی به سوی من بچرخد
امــــــــــا...
طاقت می خواهد،طاقت
کبودی لبهایم نه از دود است نه از بیماری!
از بغض ها و حسرت های فرو ریخته ایست که
کماکان روحم را میتراشد
و این سریال تلخ همچنان ادامه دارد ...
آهـــــای روزگــار...
به باران بلایت بگو،لَختی امانم دهد
زخــم تازه احتیاج نیست
کهنه زخم هایت مرا به رقص می آورند هنوز
تو فقط کافیست،تنوع حرکاتم را ببینی
و لذتت را ببری
[ یک شنبه 4 مرداد 1393برچسب:جملات و تصاویر,جملات آموزنده,جملات غمگین,جملات شاد, ] [ 20:3 ] [ DUYĞU ]
مــــراقب بـــــــــــــــــاشـــ !!!
بـــا یه بــــــــــــــــــازی ساده ممکنهــــ
تنـــــها کسی رو کــــه دارینـــــــ
بـــــرای همیــشه از دســــت بـــــدینــــ
بــــــه همیــــن راحــــتــیــــ ... [ جمعه 22 فروردين 1393برچسب:مراقب باش, ] [ 18:38 ] [ DUYĞU ]
|
|
[ : بازی روزگار ] [ ] |